شهید اکبر یوسفی قراگوز

 

 

 

تاریخ تولد: 1340

محل تحصیل : تربیت معلم شهید رجایی ارومیه

رشته تحصیلی : آموزش ابتدایی

محل شهادت: شرق بصره 

 

 

 

زندگینامه شهید:

           بسیجی شهید اکبر یوسفی در دوم آبانماه سال 1340 در روستای قراگوز حاجی بابا در یک خانواده متوسط به دنیا آمد. تحصیلات ابتدائی خود را در روستای محل سکونت و راهنمایی را در شهرستان ارومیه، در مدرسه آزادگان و استاد برزگر به اتمام رساند.

سپس وارد تربیت معلم شد و پس از یک سال تحصیل، به سبب عشق و علاقه ای که به انقلاب و رهبری امام ره داشت به ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسین(ع) زمان خمینی کبیر(ره) لبیک گفت و برای دفاع از اسلام، انقلاب راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل گشت. شهید یوسفی در دوران انقلاب اسلامی، در کنار دیگر یاران انقلاب در راهپیمائی ها و تظاهرات ضد رژیم طاغوتی شرکت فعال داشت. در مسجد برای بچه های محل خود قرآن می آموخت.

او بسیجی عاشق و دلسوخته بود. در خواب امام زمان(عج) را دیده بود که دستش را گرفته و به آسمان پرواز می کرد.

سرانجام، این روح، عاشقانه او را به پرواز ملکوت درآورد و در تاریخ 1361/11/17 در عملیات رمضان، در جبهه جنوب، در اثر درگیری با دشمنان بعثی در راه دفاع از خاک میهن عزیز و انقلاب اسلامی، به لقاء ا... پیوست.

 

 

 

وصیت نامه شهید :

«قاتلوهم یعذبهم ا... بایدیکم و یخزهم و ینسورکم علیهم و یشف صدور قوم المؤمنین»

«بکشیدشان، عذابشان کند خدا به دست شما و خوارشان گرداند و یاریتان کند برایشان و شفا بخشد سینه های قوم مؤمنان را.»

حالا که به سوى دیار عاشقان ابدى رهسپار می شوم نمی دانم و عاجزم چگونه از شما ملت بزرگ که مکتب الهى و محمدى را احیاء و یادآورى غزوات حضرت رسول ا...(ص) شدید به رهبرى خورشید درخشان و نایب امام زمان(عج) تشکر همیشگى و خداحافظى آخر را کنم. ای امت سرافراز رسول اکرم، بنده روسیاه خدا روسیاه تر از آن است که برای این چنین امت به رهبری ابرمرد تاریخ سفارشی یا سخنی گوید ولی چند سخن با شما دارم که بدانها گوش فرا دهید. اتحاد خودتان را به رهبری ولایت فقیه تا ظهور زمینه ظهور را بیاغازید. بدانید تا دنیا باقی است ما سر سازشی با کفر نداریم و با کفر سر جنگ داریم و در دریای خون آن قدر به شنا مشغول خواهیم شد تا با ولایت، ولایت فقیه به ساحل نجات برسیم

سردمداران کفر شیطان بزرگ و نوکران شان بدانند که ما سوره کافرون را خوانده ایم. آنچه را آنها می پرستند یک لحظه، حتی برای لحظه لحظه ما نخواهیم پرستید و آنها بدانند ای کفار بدانید ای ظالمان، ای جنایتکاران، ای ستمگران تاریخ، آنچه را ما می پرستیم (ا... واحد را) شما نخواهید پرستید و بین ما و شما تسلیم و سازش معنی ندارد. دین و راه شما برای شما و راه و دین ما برای ما. پس ای امت بزرگ، راه ما دراز و دراز است. مهیا برای رفتن این راه طولانی آینده شوید. عشق ورزیدن به خدا راحتی نمی خواهد. تن آسایی نمی خواهد. بهشت را مفت و مجانی نمی دهند. بهشت را به بهانه نمی دهند بلکه به بها می دهند. ای ملت بزرگ جریانات لبنان و اعراب گر چه اسفناک و خون دل کننده و تأسف بار است، ولى نعمت بزرگ آن این است که عبرتى بس از این براى ما و شما امت عزیز می باشد تا در مقابل دشمن سست و متفرق نشوید. در این راه صبر و استقامت بورزید، چرا که خداوند می گوید «إن ا... مع الصابرین» به درستی که خداوند باصبر کنندگان است. ای امت بزرگ، چند چیز را بیشتر دعا کنید. اول در سر نماز ظهور مهدی مولا(عج) را که از درگاه ایزد تعالی طلب کنید. دوم سلامتی این رهبر و این خورشید و چهره درخشان را دعا کنید که تا انقلاب مهدی سلامت و زنده و پاینده باشد. سوم رزمندگان را از یاد نبرید. بیشتر دعا کنید تا جبهه اسلام پیروز گردد. چهارم شهدا را دعا کنید تا خدا روحشان را شاد و درجه شان را متعالى گرداند و در دعاهاى کمیل شرکت کنید و مساجد را خالى نکنید و بچه ها و امیدهای آینده مملکت را مادرها و پدرها، ای معلمان خانواده و ای فرهنگیان عزیز پیام این همکارتان را بشنوید. این نونهالان را خوب به بار بیاورید. اسلام نیاز به جوانان رزمنده و باتقوا دارد. ای فرهنگیان مسؤولیت شما بسی سنگین است. مواظب باشید، مبادا غفلت ورزید. ای عزیزان پشتیبان روحانیت و امام باشید و از این صراط مستقیم برنگردید. پیام کوچکی به برادران عزیز تربیت معلم شهید رجائی دارم. ای برادران مسؤولیت شما سنگین است. برادران ما یاد گرفته ایم در تحصیل فن معلمی، برای چه تدریس می کنیم. برای چه کسی تدریس می کنیم و چه چیز را تدریس می کنیم. برادران بدانید شغلی را که برای خود انتخاب کرده اید برای هر حرفی که برای تربیت نونهالان اثر می کند، در قبال خداوند قادر و توانا مسؤولید. انقلاب فرهنگی بدانید به عهده شماست و پربار نمودن مسؤولیت خودتان را از یاد نبرید. بیشتر قرآن بخوانید و در روستاها کلاس های قرآن و نهج البلاغه تشکیل دهید. خدا توفیقتان دهد. پدر و مادر، در دوری من و حیرت من به سوی آخرت حالت زاری و غمگین چهره را بر خود مگیرید. چرا که در مکتب شهادت شادی و خوشبختی است که عاشق به آرزوی خود که سال ها طلب می کرد رسیده است و در این مکتب زاری و سیه پوش شدن معنا ندارد. چرا که در واژه شهادت اسارت وجود ندارد و سیه پوش شدن زمانی است که انسان در راه معبود هجرت نکند و از این جهان به جهان دیگر تولد یابد. پدر و مادر، انسان دو نوع تولد و دو نوع هجرت در کل هستی انجام می دهد که یکی از اینها به صورت تکوینی است یعنی به دست خود انسان نیست که همان تولد از مادر به جهان است و دیگری هجرت انتخابی ازاین دنیا به دنیای آخرت است که در کتب اسلام بدان شهادت گفته می شود.