شهدای دانشجو معلم

شهید دارا خسروی

تاریخ تولد:1334

محل تولد: کرمان

سال ورود به تربیت معلم:1363

رشته تحصیلی: پرورشی

تاریخ شهادت: 1364/11/22

محل شهادت: شلمچه

آدرس کامل مزارشهید: کویز علیا عنبرآباد

 

 

 

زندگینامه شهید: 

     دارا فرزند دادعباس در تاریخ 1343/12/19در روستای کویزاز دهستان جبال بارز توابع شهرستان جیرفت دیده به جهان گشود. از کودکی با معارف دینی آشنا گشت و همچون انسانی عاشق و سبک بال درراه کسب فضایل اخلاقی تلاش کرد و توانست پله های رشد و تعالی انسانی را به سرعت طی کند.

   دارا در خرداد ماه سال 1363 دیپلم خود را در رشته فرهنگ و ادب از دبیرستان طالقانی اخذ کرد و در کنکور همان سال د ررشته دبیری امور پرورشی پذیرفته شد و در تاریخ 1363/9/8 در تربیت معلم شهید پاکنژادیزد ثبت نام کرد.

   وی در مدت 2 ترم تحصیلی در تربیت معلم در دو عملیات بزرگ شرکت کرد و سرانجام در عملیات والفجر 8 در تاریخ 1364/11/22براثر اصابت ترکشهای خمپاره به شادت رسید.

 

 

وصیت نامه شهید:

   بسم الله الرحمن الرحیم

     بنام خدایی که مار ا آفرید و در دنیای پرهیاهویی که در نظر وی آنقدر کوچک است اما به نظرما انسانها تنها آنقدر بزرگ قرارداد و نبرد بین حق وباطل به وجود آورد تا حق از باطل شناخته شده و افراد مومن از دیگران شناسایی شوند؛ آری دنیایی که انسان در ا« رشد می کند بعد از تولد , پس از دوران کوتاهی ولی به ظاهر طولانی پیموده و به جایگاه ابدی یا دنیای ابدی می پیموندند آنچه از این انسان به جای می ماند همان اعمال او در دنیا می باشند و در آخرت نیز کارهای خوب و بد او در این دنیای فانی سنجیده می شود و هر کسی چه خوب و چه بد به اعمال او رسیدگی می شود و نه ذره ای از عمل خوب کسی به هدر رفته و نه ذره ای عمل بد انسان فراموش می شود.

   حال که دنیا چنین است و هرکسی باید چه خوب و چه بد برودپس چه بهتر این رفتن انتخابی باشد چه بهتر که انسان خود مرگز خویش را انتخاب کند و به سوی دنیای ابدی بشتابد و به هرحال چه بخواهیم و چه نخواهیم باید برویم ؛ ولی اینکه در راه هدفمان و پیاده شدن آرمانمان باشد که چه بهتر, بارخدایا: معبودا! تو می دانی که قصد آمدن به جبهه را کرده و به این مکان مقدی پای نهادم , هدفم جز برای رضای تو و پیاده شدن دستورات آسمانیت و نجات مستضعفین و محرومان از زیر چنگال مستکبران نبوده و نیست 0

    هدفم از آمدن به این دانشگاه الهی جز بر پا بودن دین محمد (ص) و پیاده شدن آن در تمام مناطق محروم نشین است . از اینکه به اینجا آمده هدفم جز بر پایی پرچم لا اله الاالله و محمداٌ رسول الله در جهان نیست و شما ای پدرو مادرم : بدانیدکه من با میل و رضایت شخصی خود در این راه گام نهادم و برای یاری نمودن دین اسلام و آرمان شهدا به جبهه حق و باطل رفتم تا با کفر و ستمگر و یزید زمانمان به نبرد و ستیز بپردازم .

 اگر در 1400 سال پیش کسی نبود به ندای هل من ناصر ینصزنی حسین (ع) لبیک بگوید و فریاد امام حسین (ع) را در روز عاشورا که فریاد رد : ( ایا کسی هست که مرا یاری دهد؟)عیچکس به آن ندا لبیک نگفت ؛ امروز  رزمندگان اسلام به این ندا لبیک گفته و به یاری اباعبدالله شتافته اند و می روند به زودی این یزید زمان را از صفحه روزگار ار بین ببرند و به زباله دان تاریخ بسپارند.

صدام و اربابانش بدانند که تا زمانی که این ملت پیوند جاودانه ایمان به خدا را دارند هیچ نیروی بی ایمانی نمی تواند آنان را به زانو در آورد. ما چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزیم و به قول استاد شریعتی اگر می توانی بمیران (جهاد) و اگر نمی توانی بمیر ( شهادت )

 انسانی که پرورش یافته مکتب حسین (ع) می باشد و آیین محمدی را داراست چگونه راضی می شود در مقابل ظلم و ستمی که به دست تمامی استکبار و امپریالیسم شرق و غرب صورت می گیرد سکوت کرده و در برابر چشمانش مستضعفین دنیا را به زنجیر بکشند؟

تو ای پدرم ! امروز اگر جای مرا در خانه خالی می بینی نگران مباش . زیرا که انسان از خداست و به سوی او باز می گردد. بعد از شهادت من , که امیدوارم مورد پذیرش خداوند متعال قرارگیرد خوشحال باش که فرزند تو در راه اسلام فدا شده و به سوی خدا رفت( انا لله و انا الیه راجعون , همه ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم.)

پدرم ! زمانی که کشورهای امپریالیسم مردم جهان و مسلمانان دنیا را به آن وضع فجیع به شهادت می رسانند دیگر جای نشستن در خانه نیست . زمانی که اسرائول غاصب مردمان بی دفاع فلسطین را با آن ناجوانمردی در اردوگاه های صبرا و شتیلا قتل عام می کند و آن وقت می گویند این به تلافی خیبر زمان حضرت محمد (ص) است ؛ آیا دیگر هر مسلمانی که پیرو محمد (ص) و رهرو راه علی (ع) ایت برخود جایز می داند که بنشیند و کفار مسلمانان را قتل عام کنند؟

اگر امروز دولت متجاوز عراق در جلو ما قرار نداشت ما به اسرائیل و امریکا و دیگر جیره خواران درسی همیشگی می دادیم . گرچه امروزما با عراق تنها نمی جنگیم ؛ بلکه با تمام متجاوزین شرق و غرب می جنگیم و از هیچ یک آنها هراسی به دل راه ندادیم ولی آنچه مسلم است و به گفته اماممان راه قدس از کربلا می گذرد و ما باید بعد از نجات کربلا از چنگ این یزید زمان به سراغ قدس عزیز این قبله گاه اولیه مسلمانان برویم .

  خذایا: بار پروردگارا ! از تو می خواهم که گناهانم را ببخشی و مرا از سربازان راه خودت قرار دهی.

  ای خدای بزرگ ! تورا به بزرگی ات قسم می دهم تو را به شهدای کربلا قسم میدهم که قبول کن . از ما این جهاد مقدس را .

  خدایا ! تو این قلب تپنده امت اسلامی امام امت را برای ما نگه دار. خدایا: ظهور آقا صاحب الزمان را نزدیک بگردان .

  و سفارش من به شما پدرو مادر , برادرو خواهر و دوستان و آشنایان این است که از خط ولایت فقیه خارج نشوید. به نظر من ولایت فقیه حافظ و نگهبان این انقلاب است .

 پدرم! از اینکه نتوانستم در این مدت یا چند سالی که در آنجا بودم برایت کاری انجام دهم باید ببخشی و اگر من نسبت به تو بی احترامی کردم ببخش.

 و تو ای مادرم ! مرا ببخش و حلال کن .

 از همگی شما طلب بخشش و عفو دارم و از شما خواهرانم می خواهم که زینب وار زندگی کنید. اگر بدی از من دیدید ببخشید.

برادرم داریوش ! از تو و آریا می خواهم که اگر من شهید شدم نگذارید که سنگرم خالی بماند ؛ نگذارید جبهه خالی بماند. البته به شکر خدا جبهه همیشه پر از نیروست اما آنچه مسلم است این است که وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهید. اگر شما برادر در دورانی که باهم بودیم رنجشی دیدید طلب عفو و بخشش دارم.

  همچنین آقای شامنصوری و از همگیتان می خواهم که پدرم را تنها نگذارید و با او باشید. اگر کسی در ده از من رنجشی دیده پیش او بروید و از او طلب عفو بخشش بنمایید.

 از تمام اقوام و خویشان طلب عفو بخشش دارم .

 لازم به یاد آوری است که مقداری پول به احمد راوند و دیگران بدهکارم

احمد راوند فرزند عوض هزار تومان در اهواز گرفتم و دیگر از داریوش بپرسید که به او گفتم سیصد تومان به کی بدهکارم , دوستانمان در جیرفت با او بودیم .

پول موتور همانطور که پدرم آن را خریده مال او می باشد و باغ نیز در اختیار پدرم بوده زیرا من برای او هیچ زحمتی نکشیده و باغ مال اوست .

  پدرو مادرم هرگز گریه نکیند . زیرا شهادت افتخار بزرگی است که نصیب هر کسی نمی شود و چیزی که من نداشتم و هرچی که دارم از پدرم بوده و مال اوست .

   خدا شما را حفظ کند که از مجاهدان در راهش بوده و پیروان ولایت فقیه باشید.

   آریا جان ! ضمن طلب عفو و بخشش از تو. سلام مرا به سدید برسان و بگو دارا خیلی دلش می خواست تو را ببیند.

    این وصیتنامه از اینجانب دارا خسروی فرزند دادعباس ساکن مرهک از عنبر آباد جیرفت و در کویز علیا زندگی می کنم , در تاریخ 23 دیشب 1364/7/24 ساعت 9 تا 10 شب نوشتم و از خداوند منان سلامتی برای امام امت و همگی شما خواستارم .

                                                                           الهی العف دارا خسروی


| شناسه مطلب: 146535

تعداد بازدید: | آخرین بازدید: