شهدای دانشجو معلم

شهید محمود زارعیان بغداد آبادی

تاریخ تولد:1345

محل تولد: مهریز

سال ورود به تربیت معلم: 1363

رشته تحصیلی: آموزش ابتدایی

تاریخ شهادت: 1365/1/3

محل شهادت: جزیره مجنون

آدرس کامل مزارشهید: مروست

 

 

 

زندگینامه شهید: 

درهفتمین روز از بهار سال 1345 شمسی در خانواده ای مذهبی در بغدادآباد مهریز کودکی پا به عرصه وجود گذاشت که او را محمود نامیدند.تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را درمهریز وتحصیلات متوسطه خود را در رشته علوم تجربی دردبیرستان واعظی یزد به پایان رسانید و درکنکور سراسری سال 1363 شرکت نمود و در رشته آموزش ابتدائی پذیرفته شد و در تربیت معلم شهید پاکنژاد یزد ثبت نام کرد و به تحصیل پرداخت.

محمود در فروردین و اسفند سال 1364 به جبهه های جنگ حق علیه باطل عزیمت کردو سرانجام پس از چندین ماه جهاد شبانه روزی در تاریخ 1365/01/3 در جزیره مجنون براثر اصابت ترکشهای خمپاره به شهادت رسید. وصیتنامه گرانقدری از این شهید والامقام به یادگار مانده که درآن توصیه هایی به همکاران فرهنگی کرده است.

 

 

 

وصیت نامه شهید:

   بسم الله الرحمن الرحیم

" و قاﺗلوهُم حتّی لاتَکونَ فتنه و یَکونَ الدّینَ لله"          ( بقره 19 و 20)

با کافران جهاد کنید تا فتنه و فساد از روی زمین برطرف شود و همه آئین دین خدا باشد.

به نام خدا که جان بخش و جان ستان است

صلوات خداوند بر تمام رسل از حضرت آدم تا حضرت خاتم(ص)، و سلام بر ائمه معصومین از مولا علی (ع) تا بقیه الله اعظم و نایب برحقش امام خمینی و سلام بر امت راستین امام و درود خدا بر شهدای عزیز، ترسیم کنندگان راه سعادت و معلولین ومجروحین و اسرا که با اسارت جان، روح را به معراج می فرستند. و اینک من باب وظیفه شرعی، اسلامی وصیتی از این قرار می نویسم:

ابتدا شکر خدای را که ما را در زمانی قرار داد که در پرتو نورافشانی حکومت اسلامی قرار گرفته وپای اجابت در مسیر ولایت فقیه نهادم و سربازی از سربازان جانباز خمینی گردیدم، انشاالله مورد قبول درگه الله باشد.

آنانکه نمیدانند بدانند مسیری که پیمودم از روی شناخت صحیح و معرفت کامل بوده است و سبب امر این است که با گوش دل ندای مظلومانه حسین(ع) که طلب یاری میکرد را شنیدم و به یاری فرزندش امام خمینی شتاب نمودم ، باشد که مورد قبول درگاه خدا باشد.

و بدانید که کارخانهآفرینش عجیب، انسان را آفریده و گوهری گرانبها بنام اراده در وجود او به امانت گذاشته است و بدین سبب است که انسان میتواند(اما شاکرا و اما کفورا) شود. میتواند هابیل و یا قابیل شود ، میتواند ابراهیم(ع) و یا نمرود شود، میتواند موسی(ع) یا فرعون شود ، میتواند علی(ع) یا معاویه شود، میتواند حسین(ع) یا یزید شود و خلاصه میتواند فرشته گونه شود ویا از حیوان هم پست تر(اولئک کالانعم بل هم اضل) شود. پس سفارش می کنم شما را به صراط المستقیم. و به هرحال هردوراه به یک جا ختم میشود و آن مرگ است که گریبان هردو را می گیرد.

پس ای انسانها تا بهار عمر به خزان نزدیک نشده ، تا دردیار خاموشان سکنی نکرده اید، تا کشتی حیات به ساحل نرسیده، تا گیسوان همچون مشک ومعطر جلوه کافوری به خود نگرفته و سپید نشده ، تا قامت های رعنا در زیر بار حوادث به خمیدگی و سستی میل نکرده، تا فرصت باقی هست تا توانید بگذارید، ببینید و دل مبندید، چشم بیاندازید و دل مبازید و با اعتماد بر قدرت و عظمت الهی از بدی های روزگار خود رابیمه نمائید.

در تمام شئون زندگی بر خدا توکل کنید که خدا بهترین حافظ و مهربانترین نگاهبانان میباشد. از انجام اوامر الهی و و تکالیف انسانیت کوشا باشید بر عقل خود مسلط باشید و زمام عقل و ارده را بدست هوی و هوس ندهید، هرگز دین خود را به دنیا مفروشید و آخرت را فدای هوس شهوت نکنید و از دنیا بعنوان کشتزاری برای آخرت استفاده نمائید،"الدنیا مزرعه الاخره" و از امروز به فکر فردا باشید. درمقابل ظلم وستم ساکت و خاموش نباشید، در عملیات بردبارؤ آهنین پیکر باشید. در آموزشگاه زندگی طوق عبدی را به گردن نهید و عبدالله باشید تا بع لقاءالله برسید. در طهارت نفس و تهذیب اخلاق کوشا باشید و قدم از محیط عفت و تقوی بیرون مگذارید که دربند شیطان می افتید، وآنگونه باشید که دنیا برایتان چون قفس برای مرغ باشد و وقتی مردید قفس بشکند و بسوی بهشت پرواز کنید. بشر، دراز آرزو و کوتاه عمر هست، بیائید و رشته آرزوهای زوال پذیر را از پای باز کرده و از اسارت آرزوها نجات یابیم و تنها یک آرزو را دنبال کنیم و آن لقاءالله باشد. آن را برنامه زندگانی خود قرار دهیدچون که قرآن مجید ناگفته ای فرونگذاشته تا دیگران بگویند و فصلی ناقص بر جای ننهاده تا کسی تکمیل و تمامش کند.

از پستی ها و بلندی های تاریخ، درس زندگی فراگیرید. همیشه در پیرامون چراغ هدایت( ولایت فقیه) زانو بزنید از ظلمات جهل و کفر به دور مانید. به جنازه هایی که هر روز از پیش چشم شما میگذرد فکر کنید، به این وصیتنامه ها فکرکنید که صاحبانش دیروز در کنارتان بودند و امروز در وادی خموش گورستان آرام آرمیده اند. عزیزانی که خدا به آنها ثروتی عنایت کرده بدانید که دو شریک نامهربان، یعنی وارث و حوادث در انتظار فرصت است تا وقت است در راه خدا انفاق کنید.

معلمین عزیز که باکودان سروکار دارید! قلب کودکان چون زمینی است که کشاورزان هنوز خاکش را دست نزده اند و استعداد همه چیز در اندرونش تهفته است، کوشا باشید ونگذارید که تخمهای هرزه درآن مزرعه خانه کند و گیاهان فاسد از آن بروید.

دانشجویان عزیز! علمی را بیاموزید که به جامعه سود رسانید، یار و وفادار امام باسید.

پدرم، مادرم! زحمات شما فراموشم نمیشود. اما بدانید که چه زیبا امانت را به صاحبش تحویل دادید. از اینکه نتوانستم دردوران پیری شما ، عصای دستی برایتان باشم شرمنده هستم و از خدا برای شما سلامتی و موفقیت خواهانم و میدانید سرانجام همه مرگ است. پس چه زیباست که این مرگ شهادت باشد. از کلیه کسانی که از من حقیر خطائی دیدند عذرخواهی کرده ، طلب بخشش می نمایم . برای آمرزش گناهانم دعا کنید. پانزده روزه قضا دارم، طلبکار یا بدهکاری سراغ ندارم ولی اگر کسی ادعا کرد بدهید. ازمال دنیا به جز چند جلد کتاب چیزی ندارم، آنها را اگر نمی توانید استفاده کنید به یکی از کتابخانه ها تحویل دهید، از برادرم رضا عذرخواهی نموده و ازخدا درخواست می کنم که عمرم را در خاک و خون میدان پیکار به پایان رساند و فضیلت شهادت نصیبم نماید تا آن جهان گلگون کفن و سپید روی از خاک برخیزم.

دوستدار شهادت  محمود زارعیان جزیره مجنون