شهدای دانشجو معلم

شهید ابراهیم بهرامی

تاریخ تولد:1343

محل تولد: مسجد سلیمان

سال ورود به تربیت معلم: 1365

رشته تحصیلی: آموزش ریاضی

تاریخ شهادت: 1367/1/28

محل شهادت: خرمال غرب

آدرس کامل مزارشهید: بهشت فاطمه خوزستان

 

 

زندگینامه شهید: 

در سومین روز اربهار سال 1343 در شهرستان هفتگل دسته گلی شکفت که او را ابراهیم نامیدند وی در خانواده ای مذهبی و عاشق اهلبیت علیهم السلام پرورش یافت و دوران تحصیل را در همان شهرادامه داد. ابراهیم دوران متوسطه را در دبیرستان شهید شکر خدا بهمنی با موفقیت طی کرد و با شرکت در کنکور سراسری سال 1365 در رشته ریاضی تربیت معلم شهید پاکنژاد یزد پذیرفته شد و از مهر ماه سال 1365 به تحصیل پرداخت .

   بسیار علاقه مند بود که در جبهه های جنگ حضور یابد و به دفاع از کیان کشور اسلامی بپردازد و در این راستا برای حضوردر جبهه ها ثبت نام کرد و در سال 1366 به جبهه غرب کشور عزیمت نمود و پس از چندین ماه مبارزه و جهاد فی سبیل الله سر انجام در تاریخ 1367/1/28 در منطقه خرمال بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر وپایش به خیل شهیدان راه خدا پیوست .

شهید والا مقام عبدالرسول تابان

مهمان ضیافت خطر هیچ نداشت               

آن لحظه که می رفت سفر هیچ نداشت

گمنام ترین شهید را آوردند                                   

جز پاره ای از عشق دگر هیچ نداشت

 

    در دوازدهمین روز از آذرماه سال 1345در خانواده ای مذهبی در شهرستان بهبهان فرزندی به دینا آمد که او را عبدالرسول نام نهادند. او از کودکی با تعالیم عالیه اسلامی آشنا گشت و در محیطی مذهبی و پای بند به احکام اسلامی پرورش یافت .

    عبدالرسول تحصیلات ابتدایی و متسوطه خود را در شهربهبهان طی کرد و با شرکت د رکنکور سال 1365 در رشته دینی و عربی مرکز تربیت معلم شهید پاکنژاد یزد پذیرفته شد.

 

      وی ازدوران دبیرستان با جبهه و جنگ ارتباط داشت و بارها حملات موشکی صدامیان کافر به شهر بهبهان را به چشم خود دیده بود.

    عبدالرسول در اوایل سال 1365 در جبهه جنوب حضور یافت و پس از سه ماه جهاد شبانه روزی به دیار خود بازگشت و بار دیگر چند روز پس از قبولی در تربیت معلم به جبهه رفت و در عملیات عظیم کربالی 5درمنطقه شلمچه شرکت کرد و در حین عملیات بر اثر اصابت ترکش خمپاره به همه بدنش در تاریخ 10/19 /1365به مقاو والای شهادت رسید و در عرش الهی با کروبیان همنوا گشت .

 

 

وصیت نامه شهید:

   بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایتهاالنفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی

     ای نفس قدسی مطمئن و دل آرام ! امروز به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنودی به نعمتهای ابد و او را راضی است . باز آی و در صف بندگان خاص من در آی . و در بهشت من داخل شو.     سوره والفجر آیات 27تا 30

یارب ! شهیدان در شهادت ها چه دیدند

                                                از ما بریده سوی تو هجرت گزیدند

پیرایه وابستگی ا ز تن بریدند

                                              آزاده گردیدند و سویت پر کشیدند

در جبهه ها پیکار مرگ و زندگانی است

                                                 مزد شهادتها حیات جاودانی است

در مرگ سرخ عاشقان هرگز فنا نیست

                                                 هر لاله خونین کفن زآنها نشانی است

   او ، به یاد او، برای او، به راه او و بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و درهم کوبنده مستکبران و یاری دهنده مستضعفان .

   ای خدا یی که تو جانم دادی و جانم را خواهی گرفت ! تو حیاتم دادی و حیاتم را خواهی گرفت ! مرا در آن طراطی قرار ده که هیچگاه و خصوصاٌ موقع جان سپردن غفلت نورزم .

الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابداٌ خدایا! یک چشم بهم زدن مرا به خود وا مگذار و رهایم مکن زیرا انسانی که به تو متصل نباشد شکست می خورد. بار خدایا! تو را گواه می گیرم که من با هدفی بس والا و همتی بلند و با عزمی راسخ و قامتی رسا در این راه گام برداشتم و با عشق و ایمان آنرا پذیرا شدم .  

   خدایا! از تو خالصانه تمنا می کنم که قلبم را آرامش بخشی تا در مقابل بلایا و مشکلات نلغزم . خدایا! تو شاهد باش که من برای شهادت به جبهه نیامدم و من فقط آمدم که تکلیفم را ادا نمایم ، ولی اگر در راه انجام تکلیفم به شهادت رسیدم ، شهادتم را پذیرا باشد.

   با رپروردگارا ! تو را شکر بسیار می کنم که عمر مارهم عصر با انقلاب عظیم اسلامی قرار دادی.

  خدایا : تو راشکر و حمد فراوان می کنم که د رجهاد را برویم گشودی و به من این اجازه را دادی تا درصف مجاهدین امت قرار بگیرم.

   سلام و درود بیکران برپیشتازان انقلاب اسلامی که در راس آنها قائد اعظم امام خمینی پرچمدار حماسه آفرین اسلام برای احیاء اسلام عزیز بر طاغوت و طاغوتیان غالب گشته و چون ابراهیم بت شکن تبر را بردوش گرفته و تمام بتها را در هم شکست و می رود تا پرچم اسلام را در سرتاسر گیتی به اهتزاز درآورد. واز شما امت ایثارگر و شهید پرورمی خواهم که قدر این امام بزرگواررا بدانید که به حق حجتی است از طرف خدای تعالی و از شما می خواهم که او را در یابید و دعاکنید برای او و تمام دستورات و فرامین او را اجرا کنید که پیروزی و رستگاری ما در گرو اطاعت و پیروی از اوست ، و ای امت همیشه بیدار و حاضر در صحنه:مبادا از امامتات و از الگویتان فاصله بگیرید و عهدتان را بااو بشکنید و دل او را به درد آورید که خدا ناکرده به عذاب دنیوی و اخروی گرفتار می شویدو اما شما ای برادران همسنگر مسجدیم!که من همیشه شمارا از صمیم قلبو از عمق وجود دوست می داشته و دوست می دارم و ما یه افتخار و سربلندی من بوده اید، از شما خالصانه می خواهم که مرا ببخشیدو برایم قران بخوانید و دعایم کنیدو از شما یاران مهربان می خواهم که قدر خود را بدایند و توجه کنید که به چه مکان مقدسی قدم نهاده اید و خلاصه از شما عزیزان می خواهم که راه مرا و دیگر همرزمان مرا ادامه داده و مبادا سلاح گرم نگه داشته مرا کنار گذارید تا سرد شود و از شما می خواهم که مسجد این دژ محکم اسلام و این سنگر عظیم انقلاب را حفظ کنید و خداوند انشاالله همگی شما را براس اسلام عزیز حفظ نماید.

   واما شما ای خانواده عزیز و ارجمندم ! که نمی دانم هم اکنون چه حالی دارید و همین قدر هم که حق فرزندیم را ادا نکردم و وظیفه ام را بطور شایسته انجام ندادم . ولی می خواهم به شما خانواده عزیز و خصوصاٌ پدرو مادر این نکته را تذکر دهم که من و همه فرزندان اماناتی بیش نیستیم که چند صباحیبه شما سپرده شده ایم و به شما این سؤال عرض می کنم و بگویید وظیفه یک امانتدار خوب و با وفا چیست ؟ و آیا امانتدار متعهد و مسؤول سعی نمی کند که امانتش را شایسته تحویل دهد؟

   و شما ای خانواده عزیزم! این را بدایند و متوجه باشید کهاگر من شهید شدم ، شما امانتتان را بطور شایسته تحویل صاحب اصلی (خدا) داده اید واینجاست که واقعاٌ برای شما شهادت من جای بسی افتخار است . و خلاصه از شما خانواده عزیز می خواهم که مرا ببخشید و ضمناٌ از شما برادران خوب و مهربانم می خواهم که راه و هدف مقدس مرا دنبال کرده و دنبال رو امام عزیز و مسؤولین و یاران با وفای امام باشید و اگر از جانب من به شما بدی یا رنجی رسیده است مرا عفو کنید و همچنین از خواهر محترمه ام می خواهم که زینب قهرمان دشت کربلا را الگوی خود قرار داده و همچون زینب به وظیفه اش عمل نماید و در پایان اگر کسی از من چیزی طلب دارد به پیش خانواده ام مراجعه کند و خلاصه از همگی آشنایان و اقوام و نزدیکان التماس دعا دارم و حلالیت می طلبم . به امید روزی که راه کربلا باز شود و خانواده شهدادرپشت سر رزمندگان اسلام به زیارت امام حسین (ع) بروند.

 

گر مرد رهی میان خون باید رفت          از پای فتاده سرنگون باید رفت

توپای به راه درنه و هیچ مپرس           خود راه بگویدت که چون باید رفت

                                                      عبدالرسول تابان 1363/12/18

 

ضمناٌ از خانواده ام یا برادران عزیزم در مسجد می خواهم که برایم یکسال نماز به نیت احتیاط و 23 روز هم برایم روزه بگیرند و برایم یک ختم قرآن قرائت نموده و دویست تومان پول به امامزاده حیدر نذر کرده ام که چون حاجتم برآورده شده از شما می خواهم که این مقدار پول را از طرف من ادانمایید.