شهدای دانشجو معلم

شهید جواد آزادی

 تاریخ تولد:1345

محل تولد: یزد

سال ورود به تربیت معلم: 1364

رشته تحصیلی: حرفه وفن

تاریخ شهادت:1365/11/20

محل شهادت: شلمچه

آدرس کامل مزارشهید: شریف آباد اردکان

  

 

 

زندگینامه شهید: 

     در اولین روز از شهریور سال 1345 در خانواده ای متدین درشهرستان اردکان فرزندی به دینا آمد که او را جواد نامیدند. وی از کودکی فردی پرجنب و جوش و فعال بود و به ورزش علاقه زیادی دشات و فوتبالیست و رزیدن ای بود. وی تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم در رشته برق در اردکان طی کرد و در کنار تحصیل به فعالیتهای مذهبی و سیاسی پرداخت و در ایام انقلاب در پخش اعلامیه فعالیت داشت . در این راستا یک دفعه مامورین رژیم پهلوی او ررا گرفتار کردندو کتک زدند.

  وی با بسیج مستضعفین از همان روزهای اول تشکیل این نهادهمکاری کرد و با فراکیر شدن جنگ تحمیلی عراق از پیشگامان این دفاع مقدس بود و در این مسیر در 7 عملیات بزرگ نظامی شرکت کرد. اودر سال تحصیلی 65-64 در رشته دبیری حرفه وفن در مرکز تربیت معلم شهید پاکنژاد پذیرفته شد و در کنار تحصیل چندین بار به جبهه رفت و سرانجام در حین عملیات بزرگ کربلای 5 در شلمچه براثر اصابت تیر به بازویش مجروح شد ولی او استوار و پابرجادر خط باقی ماند و از امدادگران خواست که بازویش را پانسمان کنند و در ادامه عملیات در تاریخ 1365/11/111 شلمچه به شهادت رسیدو جنازه اش مفقود شدتا اینکه پس از9 سال با تلاش برادران گروه تفحص جنازه مطهرش در تاریخ 1374/2/4   از روی پلاک شناسایی شدخ و به وطن بازگردانده و تشییع گردید.

 

 

 

وصیت نامه شهید:

   بسم الله الرحمن الرحیم

عسی ربکم ان یهلک عدوکم و یستخلفکم فی الاض فینظرکیف تعملون .

    باشد که پروردگارتان ، دشمنانتان را هلاک کند و شمارا در این زمین جانشین کند و بنگردچگونه عمل می کنید.

   با سلام به امام زمان مهدی موعود و سلام بر نایب برحقش امام خمینی و با سلام بر شهداء شهدایی که با ایثار جان خویش اسلام را زنده نگه داشتند و با سلام به خانواده محترم شهداء ، آنهایی که مشتاقانه فرزند خویش را راهی جبهه ها نمودند. سخنم را از کجا شروع کنم و ازکجا برای شما بگویم ، از قاسم آن نوجوان 13 ساله بگویم که وقتی امام حسین (ع) در باره مرگ از او سؤال می کند.می فرماید ( مرگ در نظر من از عسل شیرین تر است ) یا از حبیب ابن مظاهر بگویم که حتی موقع پیری نیز به یاری امام حسین (ع) شتافت و به ندای (هل من ناصر ینصرنی ) او جواب مثبت داد. و یا از کربلای ایران بگویم که چه جوانان پاک باخته ای در این راه به شهادت رسیدند، وقتی انسان ، تنها گوشه ای می نشیند و فکر می کند و در روند این انقلاب قرار می گیرد.از خودش خجالت می کشد. از خانواده شهدا خجالت می کشد که چرا هنوز هم که این همه شهید فدای این انقلاب شده اند دنبال مادیات می رویم و اصلاٌبه فکر معنویت نیستیم .

برادران عزیزم : امیدوارم که دعا را هیچگاه از یاد نبریدکه بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه در مجالس دعا حضور داشته باشید و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و مواظب باشید هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیت مبارز جدا نکنند که اگر چنین کردند روز بدبختی مسلمین و روز جشن ابر قدرتهاست .

   و شما ای مادران عزیز:فرزندانتان را به جبهه بفرستید و مانعه آنها نشوید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب (ع) را بدهید که تحمل 72شهیدرا نمود و همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه بفرستید و حتی جسد او راهم تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود( سری را کهدر راه خدا داده ام پس نمی گیرم ) و برای ادامه دادن راه شهدا ء بر شماست که به جبهه بیایید و مبادا در غفلت بمیریدکه علی 0ع) در محراب عبادت شهید شدو مبادا در بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر امام حسین (ع) در اره حسین (ع) و با هدف به شهادت رسید. و مبادا دررختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) با یارانش در میدان نبرد شهید شدند.

   ای برادران : در امام بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت اور ابیابید و خود را تسلیم او سازید . امیدوارم که خونم باعث شود تا کسانی که به ولایت امام خمینی اعتقاد ندارند متحول سازد وآنها را به خدا نزدیکتی سازد.

    در پایان از پدرم و مادرم می خواهم که در شهادت من اندوهناک نباشند زیرا پیامبر اکرم در باره شهید می فرماید که در روز قیامت فرشتگان مرحبا گویان به استقبال مجاهدبن راه خدا که با شمشیر به خودآویخته از درب مخحصوص ( باب المجاهدین ) وارد بهشت می شوند، می روند و هرآنکه جهاددر راه خدا همراه امام عادل ترک نماید لباس خواری و ذلت پوشیده و درزندگی تنگدست و نیازمند گردد و دینش از بین برود و در پایان از خانواده ام و همچنین از مردم شهید پروراردکان و شریف آباد حلال بودی می طلبم . و همچنین پیامم به خانواده ام این است که همیشه مرگ در نظرشان مجسم باشدو همیشه به یاد خدا باشند و همچنین در مجالس دعا و نماز جماعت شرکت نمایند. و همچنین دو ماه نماز برایم بخوانیدو 28روز برایم روزه بگیرید ازای جهت کفاره که چون رمضان پارسال در جبهه بودم و نتوانستم تا سال دیگر قضای آن را بگیرم ( البته باید اضافه کنم یک روزه قضا گرفتم ) و همچنین 20 روزه از رمضان امسال باقی دارم که این هم در جبهه بودم برایم بگیرید . والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .

 

                                               8محرم الحرام 1404 هجری قمری

                                                  برابر با 23 مهرماه 1362

                                                          جواد آزادی